Heyrani
3
views
Lyrics
سرگذشت منی، ای فسانه که پریشانی و غمگساری قلبِ پُر گیر و دار منی تو که چُنین ناشناسی و گمنام یاد دارم شبی ماهتابی باد سردی رمید از بر کوه گفت با من که ای طفل محزون از چه از خانه ی خود جدایی ای فسانه تو آن باد سردی ناشناسا که هستی که هر جا با من بینوا بوده ای تو ای فسانه بگو، پاسخم ده بس کن از پرسش ای سوخته دل باورم شد که از غصه مستی عاشقا تو مرا میشناسی من یک آواره ی آسمانم وز زمان و زمین بازمانده هرچه هستم، برِ عاشقانم من وجودی کهن کار هستم خوانده بی کسان گرفتار من یکی قصه ام تو یکی قصه ای آری آری قصه ی عاشق بیقراری قصه ی عاشقی پُر ز بیمم زاده ی اضطراب جهانم ای عاشق ای افسانه
Audio Features
Song Details
- Duration
- 04:47
- Key
- 9
- Tempo
- 85 BPM