Ultimate Moment
6
views
Lyrics
هنگام که گریه می دهد ساز این دود سرشت ابر بر پشت هنگام، که نیل چشم دریا از خشم به روی میزند مشت زان دیر سفر که رفت از من غمزه زن و عشوه ساز داده دارم به بهانه های مانوس تصویری از او به برگشاده لیکن چه گریستن، چه طوفان؟ خاموش شبی است، هرچه تنهاست مردی در راه میزند نی و آواش فسرده بر می آید تنهای دگر منم که چشمم طوفان سرشک میگشاید هنگام، که گریه میدهد ساز این دود سرشت ابر بر پشت هنگام، که نیل چشم دریا از خشم به روی میزند مشت
Audio Features
Song Details
- Duration
- 07:08
- Key
- 3
- Tempo
- 98 BPM