Bidade Zaman

6 views

Lyrics

به رهی دیدم برگ خزان
 پژمرده ز بیداد زمان
 کز شاخه جدا بود
 چو ز گلشن رو کرده نهان
 در رهگذرش باد خزان
 چون پیک بلا بود
 ای برگ ستم دیده پاییزی
 آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
 روزی تو هم آغوش گلی بودی
 دلداده و مدهوش گلی بودی
 ای عاشق شیدا دلداده رسوا
 گویمت چرا فسرده ام
 در گل نه صفایی باشد نه وفایی
 جز ستم ز دل نبرده ام
 آه
 بار غمش در دل بنشاندم
 در ره او من جان بفشاندم
 تا شد نوگل گلشن زیب چمن
 رفت آن گل من از دست
 با خار و خسی بنشست
 من ماندم و صد خار ستم
 این پیکر بی جان
 ای تازه گل گلشن پژمرده شوی چون من
 هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزان
 به رهی دیدم برگ خزان
 پژمرده ز بیداد زمان
 کز شاخه جدا بود
 چو ز گلشن رو کرده نهان
 در رهگذرش باد خزان
 چون پیک بلا بود
 

Audio Features

Song Details

Duration
04:29
Key
2
Tempo
162 BPM

Share

More Songs by Shakila

Albums by Shakila

Similar Songs